نزاع چماق لری با قلم لری در عرصه فرهنگ و سیاست
چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۲۸ ق.ظ
زاگرس ما:همزمانی
سالروز مرگ حسین پناهی ، زاده روستای دژکوه از توابع شهرستان کهگیلویه ،
با سخنان جنجالی نماینده این شهرستان در مجلس و صحبت او از "چماق لری" ، با
نگاهی به آمار نزاع و چماق کشی در برخی مناطق لرنشین ، به یاد ما می آورد
که چماق لری عصر سنت تا تبدیل به اهرم های قدرت نرم عصر مدرن همانند قلم و
رسانه راه درازی در پیش دارد. ....
همزمانی
سالروز مرگ حسین پناهی ، زاده روستای دژکوه از توابع شهرستان کهگیلویه ،
با سخنان جنجالی نماینده این شهرستان در مجلس و صحبت او از "چماق لری" ، با
نگاهی به آمار نزاع و چماق کشی در برخی مناطق لرنشین ، به یاد ما می آورد
که چماق لری عصر سنت تا تبدیل به اهرم های قدرت نرم عصر مدرن همانند قلم و
رسانه راه درازی در پیش دارد.باز
هم تکرار داستانی همیشگی! سخنی در ارتباط با لر و بازتاب آن و بعد هم سیل
انکار و تکذیب و مظلوم نمایی در سایت ها و وبلاگ های لری! یک روز لهجه لری
فلان بازیگر در فلان فیلم ، یک روز حرف فلان بازیگر در فلان برنامه
تلویزیونی و ... تازه ترین مورد هم حرف های یک نماینده مجلس .
سخنان
روز دوشنبه علی محمد بزرگواری نماینده کهگیلویه و بهمئی در مجلس بار دیگر
نام لر و لرستان را روی زبان ها انداخت و خیلی ها با گوشه و کنایه و طنز از
"چماق لری" و "لر بزرگ و کوچک و لایت و ...!" سخن می گویند.
بزرگواری گفت: "...هر وزیری که بخواهد به منطقه من نگاه ویژهای نداشته باشد، با چماق لری با وی برخورد میکنم."
بزرگواری
نماینده چهار شهرستان استان کهگیلویه و بویراحمد است. اگر کاستی های سیاسی
انتخابات در ایران را نادیده بگیریم که محدود کننده حضور چهره های مختلف
از گروههای مختلف سیاسی است ، می توان با اندکی تسامح ، بزرگواری را
نماینده و برآیند افکار عمومی این چهار شهرستان لرنشین دانست. به این ترتیب
حرف های بزرگواری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم و فکر و فرهنگ مردم منطقه
حوزه انتخابیه اش دارد.
آیا
استفاده بزرگواری از عبارت "چماق لری" چنانکه برخی ها گفته اند توهین به
قوم لر است؟ با نگاهی به وضعیت فرهنگی و اجتماعی چهار شهرستان و استان حوزه
نمایندگی بزرگواری می توان نتیجه گرفت که "چماق" در فرهنگ این منطقه چندان
ابزار غریبه ای نیست اما حداکثر می توان گفت که تعمیم آن به کل قوم لر
درست نیست چرا که قوم لر در بردارنده اقوام گوناگون در مناطق جغرافیایی
مختلفی است.
مشکل
اینجاست که مفهوم چماق و گرز ، هم در فرایند گذار از سنت به مدرنیته دچار
اعوجاج شده و هم در کشاکش های سیاسی مفهوم دیگری یافته است. روحیه سلحشوری و
رزماوری در منطقه بزرگ لرنشین شامل لرستان و چهارمحال و بختیاری و
کهگیلویه و بویر احمد امروزی و برخی مناطق مجاور از دیرباز وجود داشته و از
همین رو شاهنامه خوانی از سنت های مرسوم در این دیاراست. و کیست که نداند
در گذشته های دور گرز و چماق از لوازم رزم بوده که در ورزش زورخانه ای نیز
به شکل میل و کباده و ... نمود یافته ؛ چنانکه فردوسی بزرگ هم در داستان
رزم رستم و اشکبوس از زبان رستم می گوید: "چنانش بکوبم به گرز گران که
پولاد کوبند آهنگران" ؛ اما کسی فردوسی و رستم را به چماقداری متهم نمی کند
و چنین ابیاتی را موجب توهین و اهانت به رستم و قوم او نمی دانند.
مشکل
اینجاست که گرز قوم لر که زمانی در دست آریوبرزن بر سر متجاوزان خارجی و
زمانی به دست امثال سردار اسعد بختیاری بر سر مستبدان داخلی فرود می آمد ،
امروز در نتیجه تناقض های هویتی و فرهنگی ناشی از گذار ناقص از سنت به
مدرنیته ، در تعامل های اجتماعی به ابزاری برای نزاع و دعوا تبدیل شده است.
کافی است نگاهی به اخبار بیاندازیم:
خبرگزاری مهر:
بیشترین آمار زندانیان کهگیلویه و بویر احمد مربوط به نزاع های دسته جمعی است
بویر نیوز:
راه حل جالب معاون سیاسی و امنیت استاندار برای کاهش نزاع در کهگیلویه و بویراحمد
خبرگزاری فارس:
رئیس دادگستری کهگیلویه: نزاع های دسته جمعی در کهگیلویه نگران کننده است
دنا نیور :
پس از دو سال نزاع ، اهالی یک روستا در کهگیلویه و بویر احمد "آشتی" افطار کردند
این
اخبار متاسفانه نشان می دهد که بر خلاف برخی اظهارنظر و انکارهای برآمده
از احساسات ، در برخی نقاط لرنشین همچنان منطق با چماق است! گفتن این حرف
هر چند ممکن است برای برخی گران باشد اما واقعیتی است که ندیدن آن تنها ما
را از یافتن درمان دورتر می کند. مسلما حرف بزرگواری در مجلس قابل تائید
نیست و موجب تاسف است اما وجود گفتمانی که سزاواری نماینده آن است یک
واقعیت است. سخن در اینجاست که تا چه زمانی باید امثال سزاواری نماینده قوم
لر باشند؟!
همزمانی سالروز مرگ حسین پناهی
زاده روستای دژکوه از توابع شهرستان کهگیلویه با سخنان جنجالی نماینده این
شهرستان در مجلس و صحبت او از "چماق لری" ، با نگاهی به آمار نزاع و چماق
کشی در برخی مناطق لرنشین ، به یاد ما می آورد که چماق لری عصر سنت تا
تبدیل به اهرم های قدرت نرم عصر مدرن همانند قلم و رسانه راه درازی در پیش
دارد.
اگر
دیروز چماق لری نماد مردانگی و سلحشوری و رزم بوده و امروز با تحریف معنا و
اعوجاج مفهوم در نظر برخی ها به نماد قلدری و بی منطقی تبدیل شده است ،
وظیفه همه فرهنگیان قوم لر است تا تلاش کنند در آینده قلم و بیان قوم لر به
مظهر و نماد فکر و اندیشه و منطق این قوم باشد. حسین پناهی یکی از
پیشاهنگان این حرکت بوده که قدرش را به درستی نشناخته ایم .
به
این نکته هم باید توجه کرد که نزاع و دعوا و چماق کشی مختص بخش هایی از
مناطق لرنشین نیست و در خیلی از مناطق کشور کم و بیش وجود دارد اما چرا فقط
عبارت "چماق لری" باب شده است؟ به گمانم ریشه این موضوع را باید در تحولات
تاریخی بخصوص تاریخ معاصر جستجو کرد جایی که چماق لری همواره همچون شمشیر
داموکلس بالای سر مستبدین بوده و صاحبان قدرت به شیوه های مختلف درصدد
تضعیف قوم لر و به تبع آن کاستن از حجم و ثقل چماق لری و تحریف کارکرد این
چماق بوده اند تا جایی که حتی برخی چماق لری را برای تحکیم استبداد به کار
ببرند! از این منظر "چماق لری" در یک چارچوب کلی الزاما نباید واجد معنایی
منفی باشد بلکه باید معنا و مفهوم آن به درستی شناخته شود.
- ۹۲/۰۵/۲۳